در مورد
خاستگاه
عرفان اسلامي
و شيعي،
ديدگاههاي
متفاوتي وجود
دارد. برخي
دانشمندان
مسلمان با
عرفان به
مخالفت
برخاسته و آن
را امري عارضي
و وارداتي به
حوزة اسلامي و
شيعي ميدانند
و شواهد و
دلايلي را در
جهت اثبات نظر
خود مطرح ميكنند.
برخي اسلامشناسان
اسلامستيز
نيز اسلام و
تشيّع را فاقد
غنايي قلمداد ميكنند
كه بتواند
خالق عرفان
عميق و عظيمي
شود كه عارفان
مسلمان در
قالب آثار نظم
و نثر خود عرضه
كرده و
جهانيان را به
ستايش و كرنش
در برابر آن
واداشتهاند.
در
برابر،
باورمندان و
علاقهمندان
به عرفان
اسلامي و
شيعي، عرفان
را همان اسلام
و به خصوص
همان تشيّع
ناب و اصيل
دانسته و
تمامي آموزههاي
عميق و لطيف
آن را مولود
تعاليم قرآن و
معصومين : ميشمارند.
دو فصل
نخستين كتابي
كه در دست
داريد، به
بررسي
خاستگاه
عرفان اسلامي
و شيعي اختصاص
دارد. فصل
آغازين، رويكردي
به اسلام را
كه
پديدآورندة
عرفان اسلامي
بوده، معرّفي
نموده است و
به استناد
آيات و احاديث،
اين حقيقت را
كه رويكرد
مزبور زاييدة
خود اسلام و
تشيّع بوده و
منشأ آن، قرآن
كريم و سخنان
و سيرة
معصومين : ميباشد،
تبيين كرده
است.
دوّمين
فصل، برخي
استدلالهاي
مخالفان
عرفان را به
اختصار مورد
نقد، بررسي و
پاسخگويي
قرار داده است
و نادرستي
استدلالهاي
مزبور و
ناكافي بودن
شواهد و دلايل
مخالفان را
براي اثبات
مدّعاي آنان،
روشن نموده است.
پس از
مسلّم شدن
اصالت و صحّت
عرفان اسلامي
و شيعي، كه مقدّمة
ورود شخص به
عرصة عرفان
است؛ فصل
سوّم، به برخي
اشتباهات و
لغزشهايي كه
ممكن است در
طيّ طريق
عرفان، شخص به
آن دچار شود،
اشاره نموده و
در هر مورد،
به اختصار و
اجمال، درست
و شايسته را
از نادرست و
ناستوده،
تفكيك كرده
است و در قالب
رهنمودهاي
كلّي، راه
مصونيّت از
ابتلا به
اشتباهات و
لغزشهاي
نظري و عملي
مزبور را
معرّفي نموده
است.
اميرالمؤمنين
7 ميفرمايند: اليمين
و الشّمال
مضلّة و
الطّريق
الوسطيٰ هي
الجادّة،
عليها باقي
الكتاب و آثار
النّبوّة و
منها منفذ
السّنّة و
اليها مصير
العاقبة: راست و
چپ، گمراهي، و
راه ميانه،
جادّة مستقيم
است. قرآن و
آثار نبوّت، آن
را سفارش ميكند،
و گذرگاه سنّت
پيامبر از آن
راه است و سرانجام
همه به سوي آن
بازميگردند.[1] با
استفاده از
اين تعبير
حضرت امير 7
منكران و
مخالفان
عرفان، از يك
سو، و به لغزشمبتلايان
و به خطارفتگان
در راه عرفان،
از سوي ديگر،
را ميتوان در
اشتباه و
گمراهي ديد و
سالكان و
عارفان
راستين را كه
پذيراي مكتب
عرفاني اهل
بيت : شده
و در سلوك
عرفاني خويش،
به آن
بزرگـواران اقتدا
كردهاند و
نهايتاً اهل
بيت: از
درون، با جام
خويش و به دست
خود، به آنان
شراب توحيد
نوشانده و از زلال
ولايت
سيرابشان
ساختهاند،
روندگان طريق
وسطيٰ و
صراط مستقيم
عرفان دانست.
آنچه
در بين دو فصل
نخستين و فصل
پاياني كتاب،
ناگفته به نظر
ميرسد، آداب
سير و سلوك
عرفاني، و
طريق تهذيب و تزكية
نفس، به عنوان
مقدّمة ضروري
سلوك الي الله،
از منظر مكتب
اهل بيت : ميباشد.
سبب مسكوت
گذارده شدن
بحث مزبور در
كتاب حاضر،
اين است كه
نويسنده، در
قالب كتابهاي
شراب طهور و مصباح
الهدي به طور
مشروح به آن
پرداخته است.
در ديگر آثار مؤلّف،
همچون كتاب
رهتوشة
ديدار و دو
بخش پاياني
كتاب مديريّت
اسلامي و در
جلد دوّم كتاب
كاشف الاسرار
مرحوم مولي
نظر علي
طالقاني، كه
با تصحيح و تعليق
نويسندة كتاب
حاضر منتشر
شده، نيز اين
مبحث به تفصيل
مطرح شده است.
كتب مزبور
مكمّل كتاب
حاضر، و كتاب
حاضر مقدّمة
كتابهاي
مزبور به شمار
ميآيد؛ لذا
علاقهمندان
و مصمّمان به
تهذيب نفس و
سلوك عرفاني، به
مطالعة دقيق
كتب مذكور، و
بهرهگيري از
آموزهها و
رهنمودهاي
آنها، توصيه
ميشوند.
اميد
است اثر حاضر،
به آنان كه در
آستانة آشنايي
با عرفان، در
مورد صحّت و
اصالت آن از
نظر اسلام و
تشيّع، با
ترديدهايي
مواجه شده و
نيز به آنان
كه درعين
شيفتگي نسبت
به عرفان،
نگران دچار
شدن به لغزشها
و اشتباهاتي
پس از ورود به
عرصة سلوك
عرفاني ميباشند،
مددي مؤثّر
نموده و ترديد
و نگرانيهاي
ايشان را
برطرف كرده و
براي آنان
زمينهساز
سلوكي شايسته
به سوي قلّههاي
كمال معنوي
باشد.
بمنّه
و فضله
مهدي
طيّب